پارت بیست و هشتم

زمان ارسال : ۵۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 15 دقیقه

سورن به طرف سفره خانه راند. پیش از آنکه پیاده شود چتر مشکی‌اش را باز کرد و در حالی که مانند بیشتر مواقع دستکش‌های سیاه و چرمی‌اش را به دست داشت، دسته‌ی چتر را گرفت. باران خیلی تند و تیز می‌بارید. هنگامه‌ی ظهر بود؛ اما ابرهای تیره به اندازه‌ای قلمرو آسمان را در دست گرفته بودند که انگار چیزی به شب نمانده بود.
سورن به میکائیل نگاه کرد که جلوی در سفره خانه ایستاده و گویا هراسان بود. چت


رمان مافیایی مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوندی در دنیای رمان https://novelonline.ir دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان دانلود رمان عاشقانه مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوتدی در دنیای رمان رمان مافیایی مهمیزهای سیاه از آزاده دریکوندی در دنیای رمان https://novelonline.ir

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ایلما

    00

    همایونفرا همه جا هستن ب هرشکلی باید مراقب باشیم دیگه😂😂چون شاهد گندکاریاشون هستیم یه روزم نیان سروقتمون🤣😂😂

    ۲ هفته پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نکته درستی بود😂 خیییییلی مراقب باشید واقعا

    ۲ هفته پیش
  • آمینا

    10

    اشکان چه ریلکس.دیدی سورن احساس داره اشکان رو دوست داره.دلش برای نیلی هم تنگ میشه😍یعنی خوشم میاد از لباس مبدل پوشیدنشون😅مرسی.من مسافرت بودم نتونستم پارت ها رو بخونم الان خوندم و کامنت گذاشتم🥰

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همیشه به مسافرت و خوشی عزیزم😍سورن واقعا اشکان رو دوست داره و نگرانشه💚

    ۱ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    به به چه خلاصه ای نیلی اگه تو بتونی درستش کنی البته شاید بعد که عاشق هم شدین شاید اون رو تو اثر بزاره توهم مافیا بشی بعد باهم برین آدم شکنجه کنین بعد بیاکنار شومینه ویالون بزن بعد روح هردتون آرام بشه

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    بچه رو هم می‌گفتی🤭

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    جای کلمه ها نمیشد لطفا تو ذهنتون اضافه کنید🤪😁😎🤭حاجی نوروز که شدن خیلی دوست داشتم مرسی😍😍عاشق اشکان خیلی خوبه خیلی باحاله😍سورن بالاخره برای یکی نگران شد اونم اشکان فعلا 😍🙃

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همون موقع هم که اشکان اسلحه گذاشت روی سرش اتفاقا نگرانش شد فقط بروز نداد😍 ولی من منظورت رو در اول کامنتت متوجه نشدم🙈

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    جواب نظر خودت دادم تیکه اولش گفته بودی بچه هم میگفتی منم گفتم داخل نظرم جا نمیشد پر بود شما داخل ذهنتون اضافه کنید به نظرم🙈❤️به نظرم اون جدی که عقب نشسته بود سورن بود اونی که مسخره بازی درمیاورداشکان

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آها ببخش عزیزم. وقتی جواب میدم ریپلای ها برام مشخص نیست واسه همین یادم میره چی به چیه😅چک کردم متوجه شدم😘💚💚💚

    ۲ ماه پیش
  • الف جیم

    00

    قائدتاََ رئیسا وارد عمل نمیشن و همیشه این زیر دستشونه که براشون اسلحه میگیره یا میفته جلو تا مواظبت کنه یا تهدید کنه😎

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    پارت جدید آپ شده امیدوارم ازش لذت ببری💚💚💚

    ۲ ماه پیش
  • الف جیم

    00

    از اینکه اشکان اعصابشو به هم ریخت حالم عالی شد. 😎 و بازم نیلی خانم.. که خیلی متعجبم همچنین پسر سردی اینقد یهو نیلی بره تو ذهنش.. مگه بار اول که کارتو بهش داد نداختش دور؟ چطور اینستا شو چک کرد؟

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    کارتش رو انداخت دور ولی قبلش یه نگاه بهش انداخت و آیدی اینستاگرامش رو خوند😍توی ذهنش موند و بهش سر زد

    ۲ ماه پیش
  • ترانه

    10

    به نظرم چون سورن از موسیقی بی کلام خوشش میاد جذب نیلی شده اینو من فعلا که اسمشو نمیزارم عشق به نظرم سورن باهاش یه وجه اشتراک پیدا کرده ولی کنجکاوم بدونم یکی مثل سورن عاشقیش چجوریه😁

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همینطوره! سورن عاشق موسیقی بی کلامه و نیلی هم خیلی خوب بلده ویولن بزنه... دلیلی که سورن جذبش شده همینه 😍👏

    ۲ ماه پیش
  • الف جیم

    00

    آره جالب میشه!

    ۲ ماه پیش
  • پرنیا

    00

    اونی که لوله تفنگ گذاشته،جلویی که فک نکنم سورن باشه🫤🫤

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    پس تصورت قراره از سورن بهم بخوره😅

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    عالی عالی مرسی آزاده جونم 😍😍وایییی من عاشق این اشکان و سورنم خیلی خوبن 😍😍واییییی پیجش رو رفته دیده به به😍😍

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره پیجش رو که از همون سری قبل رفته بود دید🥰

    ۲ ماه پیش
  • Hoda

    10

    از دست اشکان😅

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    😅😅

    ۲ ماه پیش
  • پرنیا

    10

    اینا باز سورن و اشکان بودن؟؟ خدایی چه برنامه هایی میریزن ک بدن شکار طرف اول کیف میکنه بعد زهره ترک 😅😅 دمتگرم با این ذهن خلاقت 👌👌👌🤌🤌

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره خودشون بودن😅 فدای تو مرسی💚💚💚

    ۲ ماه پیش
  • ترانه

    00

    وای نگو که اون حاجی فیروزا اشکان و سورن بودن؟؟؟😂😂😂عالیه این رمان

    ۲ ماه پیش
  • ترانه

    00

    چقدر عاشق اون تیکه شدم که گفت ای تف تو اون مغزت اشکان😂واقعا توی این موقعیت شرط بندی میخوای چیکار مرد !

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    جدیت موقعیت رو درک نمی‌کنه🤭

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خودشون بودن🤭

    ۲ ماه پیش
  • پرنیا

    00

    میبینم که آقاسورن واسه یکی نگران شده 🥰🥰 ولی اشکان هم خیلی کله شقه میکائیل میخاد اشکان رو از گود خارج کنه داره سعی میکنه سورن رو ب اشتباه بندازه دنبال نیلی گشتن کار شماست آقا سورن😍😍

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره نگران هم میشه😅

    ۲ ماه پیش
  • مهلا

    00

    💜💜☠

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    💚💚

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    💚💚

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    💚💚

    ۲ ماه پیش
  • ساناز

    00

    ❤️❤️❤️

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    💚💚💚

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.